هدف از خلقت انسان
|
|||||||||||||||||||||||
|
هدف از خلقت انسان از دیدگاه قرآن و عقل چه میباشد
در ابتداء ضروری به نظر میرسد جهت روشن شدن پاسخ به نکاتی اشاره کنیم:
1- هدف فاعل یا هدف فعل: یکی از مسائل اساسی که همیشه برای بشر مطرح بوده است و هر انسان عاقل و متفکر پیوسته در اندیشه پاسخ به آن است، هدف زندگی است یعنی انسان برای چه آفریده شده است، برای چه زندگی میکند. از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر، ننمایی وطنم
نکته ای که باید به آن توجّه شود این است که سوال «هدف از خلقت چیست» یک وقت به این معناست که هدف خالق از خلقت چیست؟ یعنی خالق چه انگیزهای دارد و چه چیز عامل و باعث و محرّک اوست برای خلقت، این چیزی است که خلقت نمیتواند باین معنا هدف داشته باشد این مستلزم نقص و کمبود فاعل (خداوند) است. یعنی این گونه هدفداری تنها در فاعلهای بالقوه و در مخلوقات صادق است، و در خالق هستی یعنی خداوند، مورد و مصداق ندارد چون اینگونه هدف داشتنها برمیگردد به استکمال یعنی فاعل با کار خود میخواهد به چیزی و کمالی که ندارد برسد.ولی یک وقت هدف فعل مطرح است، زیرا هر کاری را که در نظر بگیریم این کار بسوی هدفی است و بسوی کمالی است و برای آن کمال آفریده شده است و این فعل آفریده شده است که به آن کمال برسد، مانند گیاهی که از زمین میروید و شروع به رشد و فعالیت میکند، به سوی کمال پیش میرود این غایت فعلی است. آنچه در این پاسخ پیگیری میشود همین معنای دوّم است :
من نکردم خلق تا سودی کنم.......... لیک تا بر بندگان جودی کنم
2- کمال انسان در چیست؟ غایت مندی خلقت انسان برمیگردد به این که ماهیت انسان چیست؟ و در انسانها چه استعدادهایی نهفته است، و برای انسان چه کمالاتی امکان دارد؟ بشر به این مقدار میفهمد که انسان برای این آفریده شده که به کمال برسد منتهی بحث این است که کمال انسان در چیست؟ برخی کمال انسان را در برخورداری هر چه بیشتر از لذایذ مادّی و برخورداری دسته جمعی از مواهب طبیعی میدانند، و گروهی کمال انسان را در ترقیات معنوی و روحانی که از راه ریاضتها و مبارزه با لذایذ مادّی حاصل میشود میدانند، و عدهای هم در ترقی عقلانی که از راه علم و فلسفه حاصل میشود.
حال باید سراغ عقل، این حجت باطنی و درونی خدا و قرآن این کتاب الهی، و تأمینکنندة سعادت بشری رفت که این مسئله را چگونه مطرح نمودهاند، و هدف خلقت انسان، یعنی کمال مطلوب انسان را در چه میدانند؟
الف : هدف آفرینش از دیدگاه عقل
از نظر عقلی آفرینش نوعی احسان و فیض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممکن است؛ یعنی آنچه امکان خلق شدن دارد، خداوند از خلق کردن آن بخل نمیورزد و دریغ نمیکند، چنین آفرینشی «حُسن ذاتی دارد» و قیام به چنین فعلی که ذاتاً پسندیده است، جز آن که خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد، زیرا نشانه جود و فضل اوست. خداوند متعال همان طور که واجب بالذات است واجب من جمیع الجهات است، و لذا محال است که موجودی قابلیت وجود پیدا کند و از ناحیة او افاضه وجود نشود و امساک گردداز نظر عقلی هر موجودی که امکان خلق شدن دارد، با زبان حال درخواست وجود و کمال میکنند، آفرینش جهان در واقع پاسخ به این امکان و درخواستهای طبیعی و ذاتی اشیاء است.
خداوند وسایل کمال هر موجودی را در اختیار او میگذارد و ارادة حکیمانه او بر این قرار گرفته که موجود بیجان به صورت طبیعی و جبری به سوی کمال خویش حرکت کند، در حالی که ارادة حکیمانه او دربارة موجودی چون انسان بر این تعلق گرفته است که از طریق اختیار و آزادی، کمالاتی را کسب نماید.
از نظرگاه عقل اساساً اصل آفرینش یک گام تکاملی عظیم است، زیرا چیزی را از عدم به وجود آوردن، و نیستی را هستی دادن، و صفر را به مرحلة عدد رساندن است، تمام برنامههای دینی و الهی بعد از گام اول در ادامه و راستای همین مسیر، و پی نمودن راه تکامل میباشد.
ب: هدف آفرینش در قرآن
قرآن با بینشی عمیق، سرنوشت نهایی و هدف از آفرینش انسان و حتّی جهان را مورد بررسی و کنکاش قرار داده و مقصد و مقصود مشخصی را برای آفرینش بیان نموده است. چرا که آفرینش این جهان بزرگ و خلقت موجود عظیمی به نام انسان، نمیتواند بدون هدف و باطل باشد. قرآن کریم میفرماید:»أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُونَ» آیا میپندارید که شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما باز نمیگردید؟
یا در جای دیگر در ارتباط با کل نظام هستی میفرماید :«یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً». حال این سؤال رخ مینماید که این هدف از نظرگاه قرآن کریم چیست؟ قرآن کریم برای آفرینش انسان اهدافی را بیان نموده است که برخی از آنها اصلی، برخی تبعی و ابزاری، و برخی به منزلة نتیجه میباشد. در این همه میتوان به موارد زیر اشاره نمود :
الف) آزمایش و ابتلاء :
در آیاتی از قرآن کریم، هدف از آفرینش انسانها آزمایش و امتحان دانسته آن شده است، از جمله که میفرماید: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً«[6] خداوند مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل میکنید و او شکستناپذیر و بخشنده است. این امتحان برمیگردد به ظهور و بروز کمالات انسانی که در مقدّمه اشاره شد.
براى تبیین پاسخ لازم است به چند نکته اشاره شود: 1ـ یکى از اوصاف و ویژگى هاى خداى بزرگ، حکیم بودن است; یعنى بارى تعالى کارى را بدون هدف و مصلحت انجام نمى دهد البته هدف و انگیزه اى که در افعال افراد جامعه وجود دارد با هدف خداوند تفاوت دارد. انسان اگر هدف و انگیزه اى نداشته باشد کارى انجام نمى دهد یعنى اهداف و انگیزه ها موجب کمال فاعل مى شود و او با کارهاى خود آنچه را ندارد به دست مى آورد، اما اهداف و انگیزه هاى خداوند متعال، به خود او برنمى گردد، بلکه به سایر موجودات باز مى گردد چرا که خداوند غنى و بى نیاز مطلق است و دیگر موجودات، نیازمند او هستند. قرآن کریم در این خصوص مى فرماید: (یا ایُّها الناسُ أنتمُ الفقراءُ إِلَى اللهِ و اللهُ هُو الغنیُ الحَمید...); شما به خداوند نیازمند هستید و او از شما بى نیاز است. او
کمال مطلق است و نیاز به چیزى ندارد تا اهداف و انگیزه هاى استکمالى داشته باشد.
از این رو گروهى از متکلمان اسلامى مى گویند: خداوند در افعالش غایات و اهدافى
دارد اما هدف او مصالحى است که به بندگان برمى گردد و آنان از آن بهره مند مى
شوند. در مقابل، اشاعره مى گویند: بر خداوند واجب نیست که در افعالش غرض و هدفى
داشته باشد پس نمى توان پرسید که به چه غرض و هدفى و چرا چنین کرد؟ 4ـ
قرآن کریم هدف از آفرینش انسان را عبادت دانسته است; (وَ ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الاِنسَ
اِلاّ لِیَعْبُدوُن). در اینجا این پرسش مطرح مى شود که عبادت
چه فایده اى براى بشر و خدا دارد؟ در قرآن نیامده که انسان آفریده شده تا هر چه
بیشتر بداند و بتواند، و هر وقت دانست و یا توانست به هدف خود رسیده است بلکه
انسان آفریده شده تا خدا را پرستش کند و پرستش خدا هدف اوست. اگر انسان بداند و
بتواند، ولى مسأله شناخت خدا که مقدمه پرستش است مدنظر او نباشد به سوى هدف
آفرینش خود گامى برنداشته و سعادتمند نیست. از این رو در نگاه اسلام هدف اصلى از
زندگى جز عبادت معبود، چیز دیگرى نمى تواند باشد. قرآن انسانى مى خواهد که
آرمانش فقط خدا باشد، و اهداف دیگر براى او جنبه مقدماتى داشته باشد. در اسلام
همه چیز بر محور خدا مى چرخد، و هدف بعثت پیامبران و یا هدف زندگى در چرخه
عبودیت اوست. قرآن کریم درباره اهداف پیامبران(علیهما السلام)مى فرماید: (و داعیاً إلَى الله بِإِذنِهِ و سِراجاً
مُنیراً) و یا در آیه دیگر مى فرماید: (...یُخْرِجُهُمْ من الظُلُماتِ إلى
النُّور); از تاریکى ها به سوى نور هدایتشان مى کند. با توجه به
نکات مذکور، روشن مى شود که هدف از آفرینش انسان رسیدن به نور توحید و عبودّیت
الهى و رها شدن از ظلمت ها و تاریکى هاست; البته علم و دانش، قدرت و توانستن،
استفاده بیشتر از مواهب طبیعت، رنج کمتر و لذت بیشتر، عدالت و... هر یک براى
رسیدن به هدف اصلى و پایه اى جنبه مقدماتى دارد. 1ـ
امام حسین(علیه السلام) مى فرماید: (أَیُّها
الناسُ! إنّ اللهَ جلَّ ذِکرُه ما خَلَق العبادَ إلاّ لِیَعرِفُوه، فَإذا
عَرِفُوهُ عَبَدُوهُ فاذا عبدوه إسْتَغنَوا بعِبادتِه عَن عِبادةِ ما سواه);
اى مردم! خداوند بزرگ، بندگانش را نیافرید جز براى این که او را بشناسند و پس از
شناختن، او را پرستش نمایند و آنگاه که او را عبادت کنند از بندگى غیر او آزاد
شوند. «هدف
از آفرینش، لطف و کرم خداوند نسبت به تمام موجودات، حتى جمادات است. امام: آیا شما نمى توانى مقصود یک کریم را بفهمى؟ جابر: در میان مردم کمتر کسى است که بدون مقصود کریم شود، گروهى هدفشان خودنمایى است. امام:
خداوند خودنمایى نمى کند و تنها براى رسیدن موجودات به فیض، آنان را مى آفریند و
به جز کرامت خداوند فلسفه دیگرى براى به وجود آمدن جهان وجود ندارد، زیرا اگر
علت دیگرى وجود داشت و آن علت خدا را وادار و مجبور مى کرد که جهان را بیافریند،
همان علت، جاى خدا را مى گرفت و یک خداى مجبور را نمى توان خدا دانست. جابر:
آیا لطف خدا علت آفرینش نیست پس چرا لطف را بیان نکردید؟ جابر: خداوند مى توانست از آفرینش جهان صرف نظر کند؟ امام: بدیهى است که مى توانست. جابر: ولى او صرف نظر نکرد و آن را از راه لطف آفرید، پس خدا، نمى تواند از لطف خوددارى کند. امام: وقتى تو کسى را اکرام کنى، در صورتى که آن اکرام وظیفه حتمى تو نباشد، آیا مجبور هستى؟ جابر: نه. امام:
خداوند هم بدون اجبار و از روى اکرام واقعى جهان را آفرید تا نعمت حیات را به
موجودات بذل و عنایت کند و من بدون لطف چیزى را براى ایجاد جهان نمى بینم». |
کمتر کسى است که این سؤال را از خود یا از دیگران نکرده باشد که هدف از آفرینش ما چه بوده؟ همواره گروهى متولد مى شوند، گروهى از جهان مى روند و براى همیشه خاموش مى شوند، مقصود از این آمد و رفتها چیست؟
به راستى اگر ما انسانها روى این کره خاکى زندگى نمى کردیم کجاى عالم خراب مى شد؟ و چه مشکلى به وجود مى آمد؟ آیا ما باید بدانیم چرا آمدیم و چرا مى رویم؟ و اگر بخواهیم از این معنى آگاه شویم آیا قدرت داریم؟ و به دنبال این سؤال، انبوهى از سؤالات دیگر فکر انسان را احاطه مى کند.
این سؤال هرگاه از ناحیه مادیین مطرح شود ظاهراً هیچ پاسخى براى آن وجود ندارد، چرا که ماده و طبیعت اصلا عقل و شعورى ندارند که هدفى داشته باشد، به همین دلیل آنها خود را از این نظر آسوده کرده و معتقد به پوچى آفرینش و بى هدفى خلقتند! و چه زجرآور است که انسان براى جزئیات زندگى خود اعم از تحصیل و کسب و کار، و درمان و بهداشت و ورزش، هدفهاى دقیق و برنامه هاى منظمى در نظر گیرد، ولى مجموعه زندگى را پوچ و بى هدف بداند؟!
لذا جاى تعجب نیست که گروهى از آنان هنگامى که در این مسائل مى
اندیشند از این زندگى پوچ و بى هدف، سیر مى شوند و دست به انتحار مى زنند.
اما این سؤال را هنگامى که یک خدا پرست از خود مى کند هرگز با بن ـ بست روبرو نمى
شود زیرا از یکسو مى داند خالق این جهان حکیم است، حتماً آفرینش او حکمتى داشته، هر
چند ما از آن بیخبر باشیم، و از سوى دیگر هنگامى که به جزء جزء اعضاء خود مى نگرد
براى هر یک هدف و فلسفه اى مى یابد، نه تنها براى اعضائى همچون قلب و مغز و عروق و
اعصاب، بلکه اعضائى همانند ناخنها، مژه ها، خطوط سرانگشتان، گودى کف دستها و پاها
هرکدام فلسفه اى دارد که امروز همگى شناخته شده است.
چقدر ساده اندیشى است که ما براى همه اینها هدف قائل باشیم، ولى مجموع را بى هدف
بدانیم!
این چه قضاوت ساده لوحانه اى است که ما براى هر یک از بناهاى یک شهر فلسفه اى قائل
شویم، اما براى تمام آن هیچ؟!
آیا ممکن است مهندسى بناى عظیمى بسازد اطاقها، سالن ها، درها، دریچه ها، حوضها و باغچه ها و دکورها هر کدام روى حساب و براى منظورى ساخته شده باشد، ولى مجموعه آن بناى عظیم هیچ هدفى را تعقیب نکند؟
اینها است که به یک انسان خداپرست و مؤمن اطمینان مى دهد که آفرینش او هدفى بس عظیم داشته، که باید بکوشد و با نیروى عقل و علم آنرا بیابد.
پروردگار متعال هدف از خلقت انسان را در فارزی از آیات الهی عبودیت و بندگی حق تعالی بیان می دارد (ما خلقت الجن و الانس ... سوره ذاریات آیه 56) و در فرازی دیگر به مسأله ابتلا و آزمایش الهی اشاره می کند (الذی خلقت الموت و الحیاه ... سوره ملک آیه 2) اگر این دو امر را به یکدیگر جمع کنیم هدف از خلقت را می توان اینگونه بیان کرد : رسیدن به درجه اطاعت قرب الهی در پرتو آزمایش ها و ابتلا ئات.
از مهمترین سوالاتی که هر کسی از خود میپرسد این است که ما برای چه آفریده شدهایم؟ و هدف آفرینش انسانها و آمدن به این جهان چیست؟
خداوند در قرآن میفرماید : «و ما خَلقَتِ الجِنَّ و الانسانَ اِلّا لِیَعبُدون ، و ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند) (سوره ذاریات )
من نیازی به آنها ندارم «و ما اُریدُ مِنهُم مِن رِزقِ و ما اُریدَ اِن یَطعَمون» خداوند است که به بندگانش
روزی میدهد و صاحب قوت و قدرت است. «اِنَّ
اللهَ هُوَ الرَّزّاق ذُو القُوَّةِ المَتین» این چند آیه که در نهایت اختصار و فشردگی است پرده از روی حقیقتی که همه
خواهان آگاهی از آنند بر میدارد و ما را در
برابر هدفی بزرگ قرار میدهد.
توضیح اینکه بدون شک هر فرد
عاقل و حکیمی که کاری انجام میدهد هدفی برای آن در نظر دارد و از آنجا که خداوند از همه عالمتر و حکیمتر است این سوال پیش میآید که
چرا او انسان را آفرید؟ آیا
کمبودی داشت که با آفرینش انسان آن کمبود
بر طرف میشد؟ آیا نیازی داشت که ما را برای پاسخگویی به آن آفریده؟ در حالی
که وجود او از هر جهتی کامل و در بینهایت است.
هدف آفرینش از دیدگاه قرآن
خداوند میفرماید : «الَّذی خَلَقَ المَوتَ و الحَیوةَ لِیَبلُوَکم ایُّکُم اَحسَن عملاً ؛ او کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را آزمایش کند که کدامین نفر بهتر عمل میکند) (سوره ملک )در این آیه مساله آفرینش ، آزمایش و امتحان انسانها از نظر حسن عمل به عنوان یک هدف معرفی شده است.
علم و آگاهی
خداوند میفرماید : «الله الَّذی خَلقَ سَبعَ سَمواتٍ و مِن الاَرضِ مِثلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الاَمرُ بَینَهُنَّ لِتَعلَموا انَّ الله کُلُّ شیءٍ قَدیر و اِنَّ اللهَ قد اَحاطَ بِکُلِِّ شَیءٍ عِلما ؛ خدا آن کسی است که هفت آسمان را آفرید و مانند آن آسمانها از زمین خلق فرمود و امر نافذ خود را بین هفت آسمان و زمین نازل کرد تا بدانید خدا بر هر چیز توانا و به احاطه علمی بر همه امور آگاه است (سوره طلاق ) همانگونه که ملاحظه نمودید در آیه فوق علم و آگاهی از قدرت و علم خداوند به عنوان هدفی برای آفرینش ذکر شده است.
رحمت الهی
خداوند میفرماید : «و لَو شاءَ رَبُّکَ لِجَعلِ النَّاسِ اُمَّةً واحِدةً . . . اِلّا مَن رَحِمَ رَبُّکَ و لِذلِکَ خَلَقَهُم و تَمَّت کَلِمَةُ رَبُّکَ لَاَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجَنَّةِ و النَّاسِ اَجمَعین ؛ اگر خدا میخواست همه ملل و مذاهب خلق را یک امت میگردانید و لیکن دائم همه اقوام و ملل دنیا با هم در اختلاف خواهند بود مگر آنکس که خدا به رحمت و لطف خاص هدایت کند و برای همین آفریده شدند ... ) (سوره هود _ 119 و 118) طبق آیه فوق رحمت الهی هدف اصلی آفرینش انسان ذکر شده است.
نتیجه گیری از آیات
آیات مورد بحث تنها روی مساله عبودیت و بندگی تکیه میکند و با
صراحت تمام آنرا به عنوان هدف نهایی آفرینش
جنّ و انس معرفی مینماید. اندکی تامل در مفهوم این آیات و آنچه
مشابه آن است نشان میدهد که هیچ تضاد و اختلافی در میان این آیات نیست در واقع بغضی هدف مقدماتی ، بعضی هدف متوسط و بعضی هدف اصلی و نتیجهاند.
هدف اصلی همان عبودیت است که در آیات مورد بحث به آن اشاره شد و مساله (علم و آگاهی) و (امتحان و آزمایش) اهدافی هستند که در مسیر عبودیت قرار میگیرند و (رحمت الهی) نتیجه این عبودیت است. بدین ترتیب روشن میشود که ما همه برای عبادت پروردگار آفریده شدهایم. اما مهم این است که بدانیم حقیقت عبادت چیست؟
حقیقت عبادت
برای یافتن پاسخ این سوال باید روی واژه عبد و عبودیت تکیه کرد و به تحلیل آنها پرداخت :
واژه عبد
عبد از نظر لغت عرب به انسانی میگویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، ارادهاش تابع اراده اوست و خواستنش تابع خواست اوست. در برابر او مالک چیزی نیست و در اطاعت او هرگز به خود سستی راه نمیدهد.
واژه عبودیت
عبودیت آنگونه که در متون لغت آمده اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است و به همین دلیل تنها کسی میتواند معبود باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسی نیست جز خدا. بنابراین عبودیت نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خداست ، عبودیت تسلیم در برابر ذات پاک اوست، عبودیت اطاعت بیقید و شرط و فرمانبرداری در تمام زمینههاست. و بالاخره عبودیت کامل آن است که جز به معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد، جز در راه او گام بر ندارد و هرچه غیر اوست فراموش کند. و این است هدف نهایی آفرینش بشر که خدا برای وصول به آن میدان آزمایش فراهم ساخته و علم و آگاهی به انسان داده و نتیجه نهاییش نیز غرق شدن در اقیانوس رحمت اوست.
- ۹۳/۰۹/۱۱
اگر انسانها بدانند که در هر لحظه خالق آینده خودشان هستند هرگز بدون هدف زندگی نخواهند کرد هدفها، به زندگیمان و شیوه استفاده از زمان جهت میدهند.
پس ابتدا باید تصمیم بگیریم که چه میخواهیم. بهترین هدفهای ما، همانهایی هستند که باعث پیشرفتمان بشوند نه اینکه ما را از حرکت به جلو باز دارند.
مهمترین عامل، در کسب هر موفقیتی، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف میباشد
Irhadaf.ir
کارگاه هدف گذاری استاد سجادیان
Irhadaf.ir
برای دریافت رایگان فایل کارگاه هدف گذاری کلیک کنید
Irhadaf.ir